از نخستین شمارۀ فصلنامۀ «جُنگ هنر مس» تاکنون، چهرۀ شماری از خادمان فرهنگ و هنر بر روی جلد مجله نقش بسته است. کرمانیانی که بیشتر آنها به فعالیتهای ادبی و هنریشان شهره بودهاند. اینبار اما قرعه به نام کسی افتاده که متولد کرمان نیست و به کوششهایش در عرصۀ پژوهشهای مردمشناسانهاش شهره است و نه فعالیتهای هنری و ادبی. از اینرو شاید پرداختن «جُنگ هنر مس» به یک استاد علوم اجتماعی، نوعی بدعت بهنظر بیاید. اما واقعیت چیز دیگری است. «مرتضی فرهادی» فقط استاد پیشکسوت مردمشناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیست؛ او یکی از معدود پژوهشگرانی است که سالهای متمادی در کوه و کمر برای ثبت و ضبط آداب و رسوم ایرانیان عرق ریخته و از اینهمه زحمت، خم به ابرو نیاورده است. مستندسازی و تحلیل و تفسیر زوایای مورد غفلت واقعشده در خردهفرهنگهای مردم ایرانزمین، از کرمان تا ملایر (زادگاه فرهادی)، از او چهرۀ پژوهشگری را ساخته که میکوشد بدون سند سخن نگوید و برای هرکدام از ادعاهای مردمشناسانهاش ضمیمههایی روی میز بگذارد که خواندن آنهمه ضمیمه و سند و مدرک، از توان و حوصلۀ خوانندگان عجول و «ویکیپدیا»یی امروز خارج است. اگر فقط پژوهش کمنظیر فرهادی دربارۀ گلیمینههای عشایر سیرجان و بافت را ملاک داوری دربارۀ پروندۀ کاری او قرار دهیم، همین یک اثر آنقدر درخشان و متقاعدکننده است که با اشتیاق میتوانیم به احترامش کلاه از سر برداریم. اگر مقالۀ محققانۀ او نبود شاید کمتر کسی به فلسفه و غنای نقشهای گلیم شیریکیپیچ میاندیشید.
او بهراستی فرزند کرمان است چون لابهلای جملات کتابهایش همواره ردّی از ادبیات عامۀ مردم کرمان و ضربالمثلهایشان بهجا میگذارد. فرهادی پاسدار زبان و دایرۀ واژگانی است که مدتهاست بنا به دلایل مختلف در حال تخریب و تخفیف است. از سوی دیگر، او در حوزۀ نقدهای کلان هم، آثار قابل ستایشی دربارۀ توسعه، مواجهۀ سنّت و صنعت، مسألۀ مشارکت و یاریگری در ایران و… به سرانجام رسانده است که دربارۀ هریک باید جداگانه سخن گفت. علاوه بر اینها، فرهادی وجههای هنری هم دارد؛ هم دستی بر شعر دارد و هم در عرصۀ هنرهای تجسمی، آثاری در قالب هنر مفهومی خلق کرده است. و از همه مهمتر اینکه وطنپرست است و دل در گروِ اعتلای نام ایران دارد.
البته که کارنامۀ مفصل فرهادی، نیازمند تدقیق و نقد و بررسی است؛ نقدی که به قول فرهادی، حاصل خواندن و دقت نظر در آثار باشد. اما به نظر میرسد تنبلی و شتابزدگیِ حاکم بر محیطهای دانشگاهی، فرصت شکلگیری فضای نقادانه و تحلیلی دربارۀ آثار کسانی چون فرهادی را چندان مهیا نکرده است. هرچه باشد، «جُنگ هنر مس» کوشیده به سهم خویش مروری گذرا داشته باشد بر آثار و اندیشههای او. پروندهای که بیشتر برای پاسداشتِ زحمات و خدمات فرهادی فراهم آمده است و امیدواریم که شروعی باشد بر انتشار پروندههای دیگر با رویکردهایی متفاوت. از ایشان که با حوصله و صبوری به شکلگیری این پرونده یاری رساند، سپاسگزاریم.