یک. در مرورِ دهههای چهل و پنجاهِ شعر معاصر ایران، روایتهای گوناگونی از رویاروییِ خاص شاعران با یکدیگر خوانده یا شنیدهایم؛ این شاعر، شعر آن شاعر را زیر سؤال برد؛ آن شاعر، بر شعر این شاعر نقد تندی نوشت؛ این شاعر، بیانیۀ شعر آن شاعر را امضا نکرد؛ آن شاعر، شعر این شاعر را به صفحاتِ مجلهاش راه نداد و… اما، برآیندِ آن فضای پویای پرتبوتاب، آثارِ درخشان و ماندگاری است که آبروی شعر معاصرند.
دو. «هوشنگ چالنگی» در بخشی از یک گفتوگو که در همین ویژهنامه چاپ شده، فارغ از پاسخهایی که به پرسشهای مصاحبهگر با محوریتِ جریانهای شعری میدهد (دربارۀ موجنو و شعر حجم و شعر دیگر)؛ اما در فرازی از حرفهای صادقانهاش میگوید: «خوب دقت کنی عزیزم، میبینی که آنوقتها بچههای متجدد، فارغ از اسمگذاریها، همگی کنار هم بودند. جزوههای شعر نوریعلا هم که درآمد همینطور بود. همان صفحات اول، شعرِ احمدرضا احمدی هست و کنارش بیژن…».
حالا در شمارۀ بیستمِ «جُنگِ هنرِ مس»؛ در فصلِ شعرِ این مجله که از سال ۱۳۹۴ با عنوانِ یکی از کتابهای شعرِ «احمدرضا احمدی» نامگذاری شده، پروندهای منتشر شده دربارۀ «هوشنگ چالنگی»، و نامهای پرشماری هم کنارِ نام او جمع شدهاند و از پنجرۀ خود، او و اقلیمِ شعرِ دیگرش را به تماشا ایستادهاند؛ همگی کنارِ هم.